زندگی نامه شهاب حسینی
 
اخبار بازیگران ایران
dostan omidvaram az in weblog razi bashid
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان

زندگینامه:

سید شهاب الدین حسینی تنکابنی، درسال۱۳۵۲ در تهران متولد شد. او اولین فرزند خانواده‌اش است و یک برادر و دو خواهر دارد.

تحصیلات دانشگاهی او دررشته روانشناسی دانشگاه تهران بود که آن را به قصد مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. کار خود را با تئاتر دانشجویی و سپس گویندگی رادیو آغاز کرد، سپس در برنامه‌ای به نام "اکسیژن" درتلویزیون ظاهرشد. در چند برنامه دیگر هم مانند بر پا بر پا، به رنگ صبح، سایه روشن و... به عنوان مجری حضورداشت، با سریال خانواده پس از باران پا به عرصه بازیگری گذاشت. او سالهای بعد هم به کار بازیگری و هم اجرا پرداخت. وی بخاطر بازی در فیلمهای سینمایی واکنش پنجم و شمعی در باد و محیا مورد توجه قرار گرفت، درسال ۱۳۸۶ برای فیلم محیا از جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، موفق به کسب دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد، و در سال ۱۳۸۷ در همین جشنواره برای فیلم سوپراستار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد.
همچنین وی به خاطر فیلمهای پرسه در مه و درباره الی بازیگر مرد برگزیده چهاردهمین جشن بزرگ سینمای ایران نیز بود.
حسینی به همراه چندی از دوستانش و همچنین برادرش سید مهدی حسینی، گروه موسیقی هفت را تاسیس کردند. تا کنون چهار مجموعه آهنگ از این گروه منتشر شده‌است که شهاب حسینی در آلبوم یک و دو به دکلمه پرداخته و درآلبوم سه و چهار خوانندگی کرده‌است.

در سال ۱۳۷۴ ازدواج کرد، فرزند اولشان به نام محمدامین در زمستان ۱۳۸۲ وفرزند دومشان به نام امیرعلی در تابستان ۱۳۹۰ به دنیا آمدند. او  در سال ۱۳۹۰ با مجموعه شوق پرواز در نقش شهید عباس بابایی پس از چندین سال دوری از تلویزیون پس از فیلم مدار صفر درجه در سال ۱۳۸۶ به تلویزیون باز گشت او در سال های اخیر با بازی در چندین فیلم سینمایی از جمله سوپر استار ، جدایی نادر از سیمین ، درباره الی ، تنهایی ، پرسه در مه و حوالی اتوبان به عنوان ستاره های سینما ایران ظاهر شد و نقش های جاودانه ای از خود به جای گذاشت.

 


.......................................................

فعالیت های غیر بازیگری

از علایق دیگر شهاب حسینی جدا از سینما ، موسیقی است. حسینی دستی در خوانندگی و نواختن ساز دارد و تا چند سال پیش در گروهی با همراهی برادرش مهدی حسینی ، امین زندگانی ، امیر حسین مدرس و... به نام "هفت" فعالیت موسیقایی داشت. 

حاصل کار این گروه 2 آلبوم است که تقریبا از فروش خوبی برخوردار شدند. شهاب حسینی هم اکنون فعالیت خاصی در این گروه ندارد و گروه عملا از هم جدا شده محسوب می شود. 

حسینی همیشه اشاره داشته است که موسیقی به او در خلق صحنه ها کمک می کند اما فعالیت در این گروه برای او جنبه تفریحی و حالتی تجربی داشته است تا حرفه ای.

شهاب حسینی جزو معدود بازیگرانی است که بخشی از زندگی خود را صرف کارهای خیریه می کند. وی در چندین گروه و موسسات خیریه به عنوان خیر حضور دارد و دورادور آنها را حمایت می کند.

همچنین چندی پیش اعلام شد که او به همراه نیکی کریمی ، هنگامه قاضیانی ، پیمان معادی ، مصطفی زمانی ، اصغر فرهادی به همراهی افشین قطبی گروهی با نام "دل شیر" تشکیل داده اند و قصد کمک به نیازمندان را دارند. البته در بازدید هایی که چندی از اعضای این گروه انجام داده اند شهاب حسینی حضور نداشته است.

از آخرین نمونه حسن نیت آقای حسینی می توان به اهدای جایزه خودش در 29 امین جشنواره فیلم فجر به گروه خیریه جوانان امام علی اشاره کرد.

 

 

...........................................

داستان عاشقی،ازدواج و خوشبختی شهاب حسینی به زبان خودش :

من 22 ساله بودم که با بچه های تئاتر دانشگاه تهران کار می کردم.جوانی سرگشته از طبقه ی متوسط جامعه که دسترسی به امکانات تفریحی متمولانه را ندشت تا قبل از اینکه همسرم را ببینم قصد ازدواج نداشتم تا اینکه روزگار ما را در برابر هم قرار داد.به او پیشنهاد آشنایی دادم امام همسرم هیچ اعتقادی به این گونه دوستی ها و آشنایی ها نداشت.گفت:اگر کسی واقعا عاشق است و تمایل قلبی برای رسیدن به دختر مورد علاقه اش را دارد باید در این راه صادقانه گام بردارد.بنابراین موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم.و مصمم به ازدواج شدم.تکه ی دوم زندگی ام را پیدا کرده بودم بعد از صحبت های اولیه و رسم و رسومی که در این رهگذر طی میشود.بعد از 3،4 ماه نامزدی عقد کردیم.اما من شرایط برگزاری جشن عروسی را نداشتم از طرفی مایل بودم استقلال در زندگی را با برگزاری جشن توسط خودم آغاز کنم به همین خاطر 3 سال طول کشید تا ما به جشن عروسی برسیم. بله ماهم مثل زن و شوهرهای دیگر در مواردی توافق نداشتیم در گذرگاه هایی به بن بست برخوردیم و در جاهایی به "مو" می رسیدیم.اما در انتهای هر ماجرا وقتی می ایستادیم و به همدیگر نگاه می کردیم احساس می کردیم که واقعا یکدیگر را دوست داریم.نتیجه ای هم که همواره در این میان حاصل میشد این بود که ما در مشکلات و معضلات زندگی در می یابیم که چقدر به یکدیگر علاقه داریم چرا که در دوره های شادی و خوشی سر به هوا می شویم. زندگی چون دوره ی بلندی نیست ارزش آن را ندارد که آدم ها وقت یکدیگر را تلف کنند و اگر ما احساس می کردیم که همدیگر را دوست نداریم این زندگی به پایان می رسید.


 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, :: 17:20 ::  نويسنده : محمد
پيوندها




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 126
بازدید کل : 50362
تعداد مطالب : 63
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



کد پیغام خوش آمدگویی Untitled-1_2166138028281232268.gif (468×60)

 
   

تبادل لینک

خرید بک لینک